بگذر زمان ،که با گذرت
دل بیقرار و روح خسته ام آرام گیرد
دل طوفان زده و فکر آشفته ام سامان یابد
فراموش کنم
فراموش کنم ، بی مهری بشر را
کابوس زندگی را در ذهن خسته ام دفن سازم
شعله های آتش عشقم فروکش کند
دوست داشتن را به بشر بشناسانم
بشناسم آدم ها را و نگاه ها را
انتظارم به پایان رسد
بگذرم از خواسته هایم
بگذر زمان ،که گذر من
در گرو گذر توست
پلکهای خسته ام را بر هم نهم و
برای همیشه به پایان رسم.............